سفرنامه کرمان روز سوم
کرمان بزرگترین استان ایران است ولی تعداد کمی از ما میشناسیم اش، این سفر تصاویر ذهنی ما را به کل تغییر داد. قسمت سوم
صبح پر از انرژی شروع شد انرژی که مدیون خواب راحت تو اقامتگاه بومگردی ظهرود بود، ولی این انرژی صبحگاهی ده برابر شد وقتی کارگردان تیم تصویر، آقا مسعود، با قوری پر از قهوه اسپرسو دمی از آشپزخانه اقامتگاه بیرون آمد و بعد یک هفته سفر پر فشار یه قهوه ناب خوردیم. با قهوه همساز بودم و مزه میکردم که آقای کریمی با سینی پر رنگ و لعابش به ما رسید. سفره صبحانه رنگ بروی بچه ها اورد. کره محلی معرکه، مربای های ترش و شیرین، پنیر زیره، نیمرو رسمی، نون اعلا و چایی شیرین، این ترکیب به ما جون افتادن توی جاده ارگ راین رو داد. به ارگ راین که رسیدیم، تیم تصویر و پشتیبانی وارد ارگ شدند و شروع کردند به تصویربرداری زمینی و هوایی از دومین بنای خشتی جهان و من توی ماشین تجربه ها و قصه های این چند روز رو نوشتم. تیم بعد از یک ساعت و نیم برگشت و ما به سمت آبشار راین رفتیم. آبشار راین سرچشمه رودی شفاف است، در حوالی کوه هزار که دور تا دور آن را درخت های میوه گرفته و خنکای دلچسبی به پیرامونش داده. بعد از ورودی از انتهای مسیر ماشین رو تا پای آبشار حدود نیم ساعت راه است. بخاطر محدودیت تاسوعا، به ناچار مسیر سفر را تغییر دادیم و یک سر از راین به سمت رفسنجان حرکت کردیم، هدف اصلی مسیر ما بسمت رفسنجان بازدید از خانه حاج آقا علی بود، تاجری بسیار متمول که مجموعه خانه، در واقع تجارتخانه اوست. چهار سر مجموعه برای چهار فصل مختلف سال ساخته شده است. اطاق ها و هشتی ها و خلوت های بسیار دارد و تا قبل از دیدن مجموعه برزگیش قابل پیشبینی نیست. خانه با زیربنای ۷۰۰۰ متری در زمین ۱۴۰۰۰ متری که تا چند سال پیش به هدف فراوری پسته یکی از پسته کاران رفسنجانی تخریب شده بود و پس از تلاشهای بسیار بازسازی شده بود. بعد از غروب آفتاب به سمت میمند راه افتادیم در قبل از نیمه شب به میمند رسیدیم. روستای تاریخی میمند با ۸۰۰۰ سال قدمت که مردم سرزمینش با دست خانه هایشان را در دل کوه کنده بودند. ما در شب تصویر خوبی از میمند نداشتیم پس در یکس از همان خانه ها که دخمه مانند و سیاه مینمود خوابیدیم. خواب سختی که با روحیه خوب تیم و شوخی های گاه گاهمان درباره اقامت در میمند، خاطره شیرینی شد. باور کنیم یا نه سرزمین کرمان با تصورات ما بسیار متفاوت است.